خط چرک هایم


عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



اگر ماه بودی به صد ناز / شاید شبی بر لب بام من مینشستی . . .♥♥ اینجا آسمان از دل من تیره تر است ، روزگارم ابریست ، من اگر تنهایم ، یاد تو با من هست♥♥ مهربانم روزگارم ابریست ، کاش این بار جای خورشید تو آفتاب شوی ♥♥ آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره ♥♥ ای بی تو زمانه سرد و سنگین در من / ای حسرت روزهای شیرین در من! بی مهری انسان معاصر در توست / تنهایی انسان نخستین در من

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان dehkadeye gham و آدرس azi.love.girl.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 99
بازدید هفته : 317
بازدید ماه : 309
بازدید کل : 75641
تعداد مطالب : 441
تعداد نظرات : 96
تعداد آنلاین : 1



آمار مطالب

:: کل مطالب : 441
:: کل نظرات : 96

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 2

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 35
:: باردید دیروز : 99
:: بازدید هفته : 317
:: بازدید ماه : 309
:: بازدید سال : 9137
:: بازدید کلی : 75641

RSS

Powered By
loxblog.Com

khat cherk haye del tangi azi

تبلیغات
خط چرک هایم
سه شنبه 13 تير 1391 ساعت 2:55 | بازدید : 556 | نوشته ‌شده به دست azita | ( نظرات )


 

سیلام

دوست جونای خوبم
قبول دارین توی زندگی هرکس؛
شبهایی هست...
که هیچوقت صبح نمیشه...!!!


درد داره کسی تنهات بگذارد که به جرم با او بودن همه تنهایت گذاشته باشند...

 


غمگینم...همانند عقب مانده ی ذهنی ای که در دنیای پاک خودش تقلآ میکند تا منظورش را به انسان های به ظاهرعاقل اطرافش برساند! ولی ...نمیتواند...!


 


خیلی وقتها بهم میگن چرا میخندی بگو ماهم بخندیم ..
اما هرگز نگفتن چرا غصه میخوری بگو ما هم بخوریم...!

 


خدا میشه تایمرتو خاموش کنی ؟
حباب خوشبختی من چرا وقتی به ده ثانیه میرسه میترکه؟

 


خیلی سخته دلت هوای یه نفر رو بکنه ولی نتونی بگی
خیلی سخته دلت بخواد صداش رو بشنوی
ولی نتونی
زنگ بزنی...

 


...باز همان ابرهای سیاه دوست داشتنی
و میل به غمگین بودن
که سرخوشی خاصی میدهد گاهی مثل زخمی که از کندن آن لذت می بری
برای خیانت هزارراه هست اما هیچ کدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست...


دلگیرم... از خودم، که گذشتم... از تو که به سادگی رفتی..دلگیرم...از این شهر پرهیاهو، که من و تو توش تنهاترینیم...
من در حسرت تو، و تو در حسرت دیگری...

 


یه دختر تنها یه آسمون تردید به هرکسی دل بست ازش خیانت دید


خدایا ساده از خطاهایم بگذر همان گونه که ساده از آرزوهایم گذشتی...

 


من آدمی نیستم با این زخمها دردم بگیره
ولی این اشکارو کی میخواد گردن بگیره؟

 


هیچکس
برای من او نمیشود حتی خودش!

برای تو خاکی شدم و ماندم رد شدی از من به سلامت!
درد جای پایت در وجودم آسفالتم کرد!

 


میخواهم عوض شوم!
میخواهم آن سیب قرمزبالای درخت باشم
در دورترین نقطه
دقت کن!!!
رسیدن به من آسان نیست
اگر همتش را نداری
آسیبی به درخت نزن
به همان سیب های کرم خورده ی
زمین قانع باش

 


 

هر آهنگ غمگینی که گوش میدم به هر زبانی بغضم رو میشکند
نمیدانم...
بغضم به چند زبان زنده دنیا مسلط است!!

 

 



نشانه میگیری
سنگ می اندازی و بعد خنده کنان!!
...لی...لی...لی...
پای میکوبی و میروی!!
بدجور با دلم(بازی)میکنی!

 


 

عطر تنت رو پیراهنم مانده ...
امروز بوییدمش عمیق عمیق!
و با هر نفس بغضم را سنگین تر کردم!
و به یاد اوردم گه دیگر تنت سهم دیگری ست ...
و غمت سهم من!

 
 


قصه اصحاب کهف یک شوخیست؛
اینجا یک روز که بخوابی همه تو رو از یاد میبرند...

 


 

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند...
معنی کور شدن را کره ها میفهمند...
سخت بالا بروی،ساده بیای پایین...
قصه تلخ مرا سرسره ها میفهمند
یک نگاهت به من آموخت
که در حرف زدن چشمها
بیشتر از حنجره ها میفهمند

 

 


 

خدایاچرا؟چرا؟چرا؟ باید زندگی کنیم
چرا باید بمیریم چرا باید وایسته بشیم
و دل ببازیم بعد قسمت هم دیگه نباشیم...
واقعا چرا؟راز خلقت چیه؟
نمیفهمم شاید درکم پایینه...
شاید ضعیفم واسه زندگی تو این دنیا
ای خداااااااااااااااااااا میشه مرخص بشیم از خدمت این زندگی؟...

خدایااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دستم به آسمانت نمیرسد
تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

  


 

گاهی اوقات فکر کردن به بعغیها
ناخودآگاه لبخندی روی لبانت می نشاند
دوست دارم این لبخندهای بیگاهم را و آن بعضی هایم را...!!

 


گاهی وقتها ناراحتی و دلت گرفته،با خودت فکر میکنی
به کی پناه ببری؟..میبینی نه کسی نمومنده دلت از همه دنیا پره...


دل من چه خردسال است ساده می نگرد ساده می خندد و ساده میپوشد
دل من از تبار دیوارهای کاهگلی هست ساده می افتد ساده میشکند و ساده میمیرد...
دل من تنها سخت می گرید...

 


براتون پیش اومده وقتی پای تلفن باید خداحافظی کنید
اما هنوز دلتون میخواد صداشو بشنوید
یهو میگید راستی؟!
میگه:جانم...؟!
آروم میگی: دوستت دارم...
آخ...
که این چند ثانیه آخر چقدر می چسبه...!

 


رفاقت یک ماجراست و جدایی یک قانون...
پس دل به ماجرا نبند که قانون همیشه اجرا میشود...

 


زیبایی ها را چشم میبینه و مهربونی ها رو دل...
چشم فراموش میکنه اما دل هرگز...
پس بدان تا زمانی که دل زنده است فراموش نخواهی شد

 


زین شاخه به آن شاخه پریدن ممنوع
در ذهن به جز تو آفریدن ممنوع
غیر از تو ورود دیگران در قلبم عمرا،ابدا،هیچ،اکیدا،ممنوع

 


از دل کوچه گذشتم از میون جاده ی خیس
این مسیر بدون برگشت که واسم هیچ آشنا نیست
میخواهم آرامش بگیرم من که تو غصه اسیرم
حق من نیست مثل سایه توی تنهایی بمیرم...

 


هی آدم ها...
باور کنید می خواهم از شما دورترین بمانم...
نزدیک که میشوید،
سردی عاطفه هایتان
وجودم را می لرزاند...
محض رضای خدا...
دور بمانید

 


خیلی سخته اون لحظه ای که اشک تو چشمات حلقه زده و
سعی میکنی با لبخندی روی لبت بگی:من
خوبم

 


اشتباه
از من بود پر رنگ نوشته بودمت...
به سختی پاک می شوی...

 


نگاه ساکت باران به روی صورتم دزدانه میلغزد...
ولی مردم نمیدانند که من دریایی از دردم
به ظاهر گرچه میخندم اما اندر سکوتی تلخ میگریم...

 


همه گفتن:عشقت داره بهت خیانت میکنه
گفتم:میدونم
گفتن:این یعنی دوست ندارها
گفتم:میدونم
گفتن:احمق یه روز میذاره میره تنها میشی
گفتم:میدونم
گفتن:پس چرا ولش نمیکنی
گفتم:این تنها چیزیه که نمیدونم...!!

 


 

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش رو نشنوی
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده میگیری
میخواهم بدانم دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟
سهراپ سپهری

 


این روزها... احساس میکنم...!!!
چقدر شبیه سکوتم...!!!
با کوچکترین حرفی... میشکنم...!!!

 


خداوندا جای سوره ای به نام"عشق"در قرآن تو خالیست
که اینگونه آغاز شود:
وقسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت

 


اگه زندگیم در یه کاسه آب خلاصه میشد
اونو بدرقه راهت میکردم...

 


قلبم یه خط میان میزند...
زود نیست!؟...
دست هر پیر زنی را گرفتم ،گفته:پیر شی مادر...
خدایا نکند در جوانی پیر شم...

 



یادته یه روز بهم گفتی
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون
که نکنه نامردی اشک ها تو ببینه و بهت بخنده...
گفتم لگه بارون نیومد چی؟؟
گفتی اگه چشمهای قشنگ تو بباره آسمون گریه ش میگیره...
گفتم یه خواهش دارم؛وقتی آسمون چشمام خواست بباره تنهام نزار...
گفتی به چشم...حالا امروز من دارم گریه میکنم اما آسمون نمی باره...
و تو هم اون دور دورا ایستادی و داری بهم میخندی...

 


دلم گرفته آسمون  نمیتونم گریه کنم
شکنجه میشم از خودم نمیتونم شکوه کنم!
انگاری کوه غصه ها رو سینه من اومده
آخ داره باورم میشه خنده به ما نیومده...!

 


خدائیش قدیمیا یه چیزی حالشون بوده!
آلبرت انیشتین میگه:عشق مثل یه ساعت شنی میمونه
همزمان که قلبت رو پر میکنه عقلت رو خالی میکنه

 





|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: